هفتاد و دو تن
داستان «هفتاد و دو تن» زندگینامهای مختصر و کوتاه از امام حسین(ع) و یاران باوفای آن بزرگوار است. آنان که برای بصیرت و آگاهی مردم، جان و تن و خود را فدا کردند تا آیندگان با چشمی بینا و گوشی شنوا، آزاد فکر کنند و آزاده زندگی نمایند.
فرمانروایان زَر و زور آن دوران، میخواستند با نادانی و نیرنگ مردم را فریب دهند. به این دلیل با ترس و طمع، چنان بر آنان تنگ گرفتند که اهل بیت پیامبر را «کافر و خارجی» پنداشتند و با آنها جنگیدند و از خداوند امید پاداش جهاد داشتند!
اگر معلّمان اسیر و بصیر و فهیم عاشورا، به ویژه حضرت زینالعابدین(ع) و حضرت زینب(س) نبودند، «کربلا در کربلا میماند» و فراموش میشد. امام حسین(ع) و شهدا، کتاب زندگی و عقیده را با خون نوشتند و اُسرا با آه و اشک و صبر آن را تدریس کردند. آنان پیامآور خطّ سرخ آل محمّد(ص) و علی(ع) بودند و محصول مکتبشان باور سرخِ «کُلُّ یَومٍ عاشورا وَ کُلُّ اَرضٍ کَربَلا» است.
بعد از رویداد عاشورا، مردم عراق و شام با شمارش72سر ِبر سرِ نیزه، «72تن» بر زبانشان پایا و از آنجا به سراسر دنیا پویا شد. از آن زمان به بعد، این عدد، سینه به سینه و نسل به نسل گویا شد، در حالی که تعداد شهدای روز عاشورا را حدود 135تن و تعداد سرهایی را که سپاه یزید از بدنها جدا کرد و با خود برد، حدود 72 تا 92 رأس نوشتهاند.
اکنون عدد مشهور 72تن، چنان در آسمان خیال و اندیشۀ مردم، نقش بسته که بسیاری از آنان بر این باورند که شهدای عاشورای سال61 هجری، 72 نفر بودهاند؛ در صورتی که این عدد، شمار سرهای مقدّس برادران، فرزندان، خویشان و یاران معروف اباعبداللّه(ع) در کربلاست که به فرمان عمر سعد، بعد از شهادت، از بدنهای پاکشان جدا شد.
آن زمان منبع اطّلاعرسانی دقیق و درستی وحود نداشت. سپاهیان یزید سرهای پاک شهیدان را به نشان پیروزی، با خود به کوفه و شام بردند تا هم خوشخدمتی و وفاداری خود را به حاکمان ستمگر نشان دهند و هم به مال و مقام دنیا برسند.
از سوی دیگر، نمایش سرها در کنار زنان و کودکان در بند و زنحیر، همایشی برای اقتدار حکومت وقت بود تا به خیال خود، دیگر کسی فکر مخالفت و سرکشی را با دستگاه آنان در سر نپروراند.
حماسۀ خونرنگ عاشورا نشان داد که نه ستم پایدار است و نه مزدوران ستمگر. آنان از رهآورد کربلا، پاداشی نگرفتند، به مقام و مقصود نرسیدند و زیانکار دنیا و آخرت شدند. حکومت یزید چهار سال بیشتر نپایید. خداوند پیک مرگ، را به سوی او و یارانش فرستاد.
فرمانداران وی از ترس، به ویرانهها پناه بردند و در سوراخها خزیدند. مختار ثقفی چون شهاب، بر آنان فرود آمد. آن گاه عبیداللّه زیاد، عمر سعد، شمر، خولی، سنان و ... را یکییکی از سوراخ بیرون کشید و مجازات کرد.
پس خون فرزند بتول، دین خدا و مکتب حضرت رسول را بیمه کرد و نام و یاد آن چراغ هدایت، بر زبانها و دلهای آزاده، به بلندای تاریخ بشریّت زنده و مانا شد.
از نهضت مختار پس از قتل حسین پیداست که شمشیر عدالت تیز است[1]
در این زمینه، جا دارد از همکاری دکتر محمّدرضا سنگری تشکّر کنم و خوانندگان را به مطالعۀ آثار این استاد فرزانه که دایرةالمعارفی از دانستنیهای نهضت امام حسین(ع) هستند، سفارش میکنم.
این کتاب در هشت فصل تنظیم شده و مطالعۀ آن برای دانشآموزان، دانشجویان، طلّاب و کسانی که به تاریخ انقلاب سرخ اباعبداللّه(ع) علاقهمند هستند، مفید است. لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را به نشانیkh.monjezi@yahoo.com یا شمارۀ09166213425پیامک کنید.
تابستان1397- خدادوست منجزی
- ۹۷/۱۲/۲۳